Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، فریماه فرجامی سال‌ها بود که هیچ حضوری در سینما نداشت و علاوه بر اینکه در فیلمی بازی نمی‌کرد، در بسیاری از محافل هنری و سینمایی هم شرکت نمی‌کرد. یکی از آخرین برنامه‌هایی که برای این بازیگر تدارک دیده شده بود، بزرگداشتی در خانه سینما در سال ۱۳۹۸ بود و چهار سال پیش از آن هم مراسم تقدیری در تئاتر شهر برگزار شده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

امین تارخ: فریماه فرجامی می‌توانست ملکه سینمای ایران باشد

در آن شب که برنامه به همت گروه اجرایی نمایش «فصل شکار بادباک‌ها» به کارگردانی جلال تهرانی برپا شد، امین تارخ در تقدیر از مقام هنری فریما فرجامی روزهایی را یادآور شد که فریماه فرجامی را کامل نمی‌شناخت.

او گفته بود: «زمانی که در دانشگاه فارابی به عنوان کتابدار مشغول به کارآموزی و تحصیل بودم از دوستان خود شنیدم که بانویی خوش‌سیما و خوش‌آتیه وارد دانشگاه شده که به شدت می‌تواند در سینما حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد. من تا مدتی سعادت دیدار وی را نداشتم تا اینکه این فرصت پیش آمد و با بانو فریماه فرجامی آشنا شدم. البته از همان دیدار اول او را بازیگر خوش‌چهره با فیزیکی بسیار مناسب در سینما دیدم که ظهور بازیگری بزرگ را نوید می‌داد.

آنچه فریما فرجامی در دنیای بازیگری از خود بر جای گذاشت همانی بود که ما در فیلم‌های «سرب» و «مادر» دیدیم. به اعتقاد من باید این بازیگر را با بزرگانی چون اینگرید برگمن و سوفیا لورن مقایسه کرد که علاوه بر زیبایی مولفه‌های هنری بسیار ارزشمندی دارد که می‌توانیم در مقام این مقایسه قرار بگیریم. فریماه فرجامی هنرمندی بود که هرگز در دوران بازیگری خود از زیبایی خود استفاده نکرد. او در دنیای سینما از تمرکز، مهربانی و صداقت خود بهره گرفت. من افتخار داشتم که در فیلم‌های «مادر» و «سرب» با او همبازی باشم و به وضوح این مولفه‌های ارزشمند را در او مشاهده کردم. فرجامی زمانی در فیلم «سرب» بازی کرد که ما با برهوتی از بی‌بازیگری در سینما روبه‌رو بودیم. او در این شرایط می‌توانست تبدیل به ملکه سینمای ایران شود و هر شرطی را برای حضور در یک اثر سینمایی اعمال کند اما او سرش را تراشید و گفت زیبایی مهم نیست. او هوش سرشاری داشت که توانست با این هوش، بازیگری را از زندگی جدا کند و اتفاقا همین موضوع بود که ماندگاری‌اش در سینما را ثبت کرد. بنابراین از همین روست که فرجامی را می‌توان با سوفیا لورن و اینگرید برگمن مقایسه کرد.»

تارخ تاکید داشت: «اگر بخواهم منتی سر سینما بگذارم باید بگویم فریماه فرجامی حق واقعی خود را از سینما نگرفت و این منت بزرگی روی سینماست. البته شاید این سینما بود که حق خود را از فریماه فرجامی نگرفت. سینما قدر فریماه فرجامی را دریافت نکرد، موضوعی که دیگر برای فهم این مطلب دیر شده و ما کاری را نمی‌توانیم انجام بدهیم و ای کاش او زبان به اعتراض باز می‌کرد و حرف‌های بیشتری می‌زد.

وقتی رحمانیان بادیگارد فریماه فرجامی شد

همچنین در مراسمی که در خانه سینما برای این بازیگر برپا شده بود، هنرمندان مختلفی صحبت کردند از جمله محمد رحمانیان از نویسندگان و کارگردانان تئاتر که در مدت زمانی کم پس از مطلع شدن از این برنامه خود را به تالار سیف‌الله داد خانه سینما رسانده بود تا به بیان چند خاطره از این بازیگر بپردازد.

او با اشاره به اینکه «من شاید خیلی شخص مناسبی نباشم که درباره اولین ستاره سینمای ایران پس از انقلاب ۵۷ صحبت کنم» گفته بود: فریماه فرجامی اولین ستاره‌ای بود که فارغ از روال ستاره‌سازی قبل از انقلاب ستاره شد. او شاگرد بهرام بیضایی و هنرمندی تحصیل‌کرده بود که در نمایش‌های زیادی روی صحنه رفت و در یکی از بهترین گروه‌های تئاتری به سرپرستی مجید جعفری کار کرد. ‌

رحمانیان در خاطره‌ای از توجه مردم به فریماه فرجامی هم گفته بود: «موقع اکران «خط قرمز» در جشنواره همه پشت در سینما بر سر هم می‌زدند و فریماه با دست شکسته آمده بود تا فیلم را ببیند و آنجا بود که خیلی‌ها همدیگر را می‌دریدند تا او را ببینند. همین حضور او با آن شرایط باعث شد خیلی‌ها به بادیگارد شخصی او تبدیل شوند تا راه را برایش باز کنند و آخر هم نزدیک به ۵۰ نفر با او به عنوان همراه وارد سینما شدند. البته عذرخواهی می‌کنم که بگویم من هم یکی از آن ۵۰ نفر بودم ولی چند روز بعد در اداره تئاتر ایشان مرا دیدند و گفت همانی هستی که در آن وضعیت کمک کرده بودی نجات پیدا کنم.  

داودنژاد: فریماه فرجامی مرا از زمین بلند کرد

در بخشی دیگر از این مراسم، علیرضا داودنژاد کارگردان سینما هم گفته بود: بعد از زمانی که در سینما کار می‌کردم و با فریماه فرجامی هم در دانشکده آشنا شده بودم، فیلمنامه «بی‌پناه» را نوشتم و فریماه که پخته و همچنان زیبا ولی پژمرده‌تر شده بود آمد. به او گفتم بیشتر مراقب خودش باشد و البته ساخت فیلم را هم شروع کردیم تا اینکه من یک خواهر خیلی عزیزی داشتم که خبر آمد تصادف کرده و کار ما برای مراسم او تعطیل شد. حال آن روزهای من خیلی بد بود ولی فریماه آمد و مرا از روی زمین بلند کرد تا کارم را تمام کنم و ساخته شدن و موفقیت آن فیلم را مدیون فریماه فرجامی عزیز هستم.

فریماه فرجامی حدود ۳۰ سال قبل پس از دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فجر در گفت‌وگویی به توصیف خود و نگاهی که از خودش داشت، پرداخته و گفته بود:   «فریماهی که من می‌شناختم در دبیرستان، ادبیات می‌خواند انشایش خوب بود و هرگز تصور نمی‌کرد روزی بازیگری حرفه‌اش شود.» او از دانشکده هنرهای دراماتیک لیسانس ادبیات دراماتیک و نویسندگی تئاتر گرفت. دانشجو بودن برایش خیلی جذابیت داشت، شاد و سرحال بود می‌گفتند بسیار زیبا بود با همکلاسی‌هایش روی علف‌های دانشکده دراز می‌کشید. دکتر فروغ که می‌آمد از جا می‌پرید، چون دکتر گفته بود: شما ادبیات دراماتیک می‌خوانید نباید روی علف‌ها دراز بکشید. فریماه زیر زیرکی می‌خندید.  آن فریماه تصمیم داشت لیسانس را که گرفت درسش را ادامه بدهد و به خارج برود اما در واقع آنقدر افکارش گسیخته بود که نمی‌دانست بالاخره می‌خواهد چه بکند. مرتب از این شاخه به آن شاخه می‌پرید. چند ماهی در رادیو بازیگری کرد: «بازیگری خیلی چیزها را در آدم می‌کشد».

نمایشنامه‌هایی از چخوف، شکسپیر، ایبسن، چند واحد بازیگری هم در دانشکده گذراند: تمرین‌ صدا، بیان‌سازی، نفس‌گیری، یک روز هم پیرو همان روح ماجراجویش در یک پیِس تلویزیونی بازی کرد. شرط کرده بود اگر کارش متوسط هم باشد ادامه ندهد. از متوسط بودن بدش می‌آمد اما وقتی نمایشنامه اجرا شد همه گفتند: تو خیلی بااستعدادی و او حس کرد، دارد به کار علاقه‌مند می‌شود.  جمشید مشایخی او را برای کار به اداره تئاتر دعوت کرد. همزمان در اولین فیلم سینمایی‌اش، «گفت هر سه نفرشان» بازی کرد تا اینکه یک اتفاق مهم افتاد.

فریماه فرجامی می‌گفت: «انقلاب شد فکر کردم باید اینجا بمانم فکر می‌کردم اگر بمانم، نه به خاطر سینما و تئاتری که هنوز شروع نکرده بودم، در امور سهمی خواهم داشت. فکر می‌کردم باید کاری را شروع کنم و دقیقا هم نمی‌دانستم چه کاری را فقط می‌دانستم که باید بمانم. آن فریماه دوست داشت قهوه را در رم بخورد. پائیزها کنار سن قدم بزند. در هوای مه‌آلود لندن دوستان قدیمی را ببیند. اما در تهران چیزهایی بود که مرا نگه داشت. فریماه آن سال‌ها برای من خیلی جذاب است ولی فکر می‌کنم آن فریماه خیلی عوض شده است. لذت‌هایی که آن موقع می‌بردم زیاد، اما آنی بود در عوض حالا متفکرتر شده‌ام. بیشتر اوقات در خودم فرو می‌روم که این را زیاد هم دوست ندارم دست خودم نیست. به همه چیز فکر می‌کنم به مادرم که همین اواخر او را از دست دادم. شب‌ها جای او می‌خوابم گاهی بویش را در اتاق حس می‌کنم. او شاد بودن را خیلی دوست داشت و اگر می‌دید در فکر فرو می‌روم، غصه می‌خورد.»

فریماه فرجامی درگذشت | پیام تسلیت انجمن بازیگران سینمای ایران هه چیز درباره زیبای تاریخ‌ساز سینمای ایران | زنی که ماند، سالم کار کرد و با افتخار رفت کد خبر 770629 منبع: ایسنا برچسب‌ها کارگردانان سینمای ایران خبر مهم بازیگران سینما و تلویزیون ایران تئاتر سینمای ایران چهره‌های مشهور امین تارخ

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: کارگردانان سینمای ایران خبر مهم بازیگران سینما و تلویزیون ایران تئاتر سینمای ایران چهره های مشهور امین تارخ فریماه فرجامی سینمای ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۱۰۲۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زنده‌ نگهداشتن خاطرات دفاع مقدس یک ضرورت است

با این بازیگر گفت‌وگویی داشتیم.

شما در سریال نون‌خ با ظاهری متفاوت حضور داشتید. یکی از سکانس‌های مورد توجه بازی شما در این سریال زمانی است که با یک چرخش روی ویلچر شخصیت‌های دیگر را غافلگیر می‌کنید. چگونه به اجرای این صحنه رسیدید؟ 
خدا را شاکرم که آن سکانس به‌خوبی انجام شد و مورد توجه بینندگان سریال قرار گرفت. طوری که تقریبا همه از من می‌پرسند که آیا آن پرش از روی ویلچر کار بدلکار بوده یا نه؟ از آنجایی که ورزش جزو لاینفک زندگی من است و در پرواز با پاراگلایدر، شنا، اسکی، تنیس، به شکل حرفه‌ای کار کرده‌ام، بنابراین آمادگی بدنی خوبی برای انجام حرکاتی اینچنین دارم و امیدوارم در آینده نقش‌هایی نوشته شوند که بیشتر بتوانم از توانمندی‌های جسمانی خود در ارائه آن نقش‌ها بهره بگیرم.

بازیگران نون‌خ چند فصلی است که با مخاطبان همراه هستند اما شما در این فصل به قصه اضافه شدید. ماجرای همراهی‌تان به این گروه چگونه رقم خورد؟
گروه کارگردانی نون‌خ تصمیم به انتخاب من برای بازی در این سریال گرفتند و دلیل پذیرفتن نقش از جانب من در ابتدا شخص خود سعید آقاخانی در سمت کارگردان بوده است، چراکه ایشان از همکاران بسیار خوب و قدیمی هستند. علاوه بر آن موفقیت این سریال طی سال‌های گذشته که به یک برند تبدیل شده، قطعا در انتخاب من تأثیرگذار بوده است. خرسندم از این‌که نقشی را در این سریال و در کنار دوست قدیمی خود در مقام کارگردان، عهده‌دار بودم. همچنین تهیه‌کننده این کار آقای فرجی که از مدیران قدیمی با شناسنامه قابل قبول بودند، از دیگر دلایل حضور من در سریال نون‌خ است.

با توجه به گریم متفاوت‌تان در این نقش مخاطبان چه بازخوردی داشتند؟
بازخوردی که از حضور در مجموعه نون‌خ داشتم، فوق‌العاده عالی بود و مثل همیشه مردم به من لطف داشتند. شکر خدا بینندگان سریال، با این نقش ارتباط بسیار خوبی برقرار کردند، هرچند در ابتدا و با توجه به گریم سنگین نقش من در سریال، برخی مخاطبان به من خرده گرفتند که چرا چنین نقش بی‌حال و بی‌رمقی را انتخاب کرده‌ام اما بعد از این‌که چند قسمت از سریال پخش و کاراکتر اصلی من در نون‌خ نمایان شد، همگی اذعان داشتند که نقش من در سریال عالی بوده و الان منتظرند که کاراکتر تانیا دوباره به ادامه قسمت‌های سریال بازگردد. مخاطبان دائم از من سؤال می‌کردند، حالا که تانیا با گریم جدید به ماموریت دیگری رفت، دوباره کی بازمی‌گردد و من بالبخند می‌گفتم که اجازه بدهید ببینیم نویسنده چه تصمیمی برای تانیا خواهد گرفت.

با توجه به آمادگی جسمانی که دارید چرا پیش‌تر از این توانایی در ایفای نقش‌هایتان استفاده نکرده بودید؟ ممکن است تا امروز بسیاری از مخاطبان شما از آن بی‌اطلاع باشند. 

انتخاب بازیگر هم از مقولاتی است که در بسیاری از آثار حالت غیر حرفه‌ای پیدا کرده است؛ طوری که ابتدا از ما قیمت می‌پرسند در حالی که نه فیلمنامه‌ای خوانده شده و نه نقش ما در آن کار مشخص است. گویا قیمت می‌گیرند که به اندازه قیمت پیشنهادی ما برایمان نقش تعریف کنند؛ این درد مدت‌هاست گریبان حرفه بازیگری را گرفته در صورتی که در گذشته ابتدا به ما فیلمنامه داده می‌شد، بعد پیشنهاد نقش و در صورت قبول نقش بحث مالی، دستمزد و قرارداد پیش می‌آمد. این مسائل موجب شده تا من بازیگر به خیلی از چنین پیشنهادهایی توجه نکنم و ترجیح بدهم اوقات خود را به مطالعه، خواندن کتاب و ورزش اختصاص دهم و آن‌قدر منتظر بمانم تا یک کار گروهی خوب و با عوامل حرفه‌ای مثل نون خ به من پیشنهاد شود که امید‌وارم اتفاقاتی مثل تجربه حضور در نون خ برای من بیشتر بیفتد. با توجه به سابقه ۳۲ ساله بازیگری من و اکثر همکاران در این حوزه، همواره منتظر چنین اتفاقاتی هستیم تا پیشنهاد کاری در خور به ما بشود تا از هنر بازیگری خود در جای درستی استفاده کنیم، نه برای هر نقشی و به هر قیمتی.

عده‌ای از بازیگران پس از چند سال اشتغال در این حرفه به سمت کارگردانی می‌روند. با توجه به سابقه‌ای که در ایفای نقش در ژانرهای مختلف دارید، هیچ‌وقت دغدغه تجربه سایر شاخه‌های هنری مثل نویسندگی و کارگردانی را داشتید؟ 
باتوجه به سابقه دیرینه من در کتاب خواندن، همکارانی که از دوستان صمیمی من هستند، با علم به این موضوع، معمولا به من این لطف را دارند که فیلمنامه‌های‌شان را بخوانم و نکات مورد نظرم را به لحاظ چفت و بست قصه برایشان نوشته و یادداشت و تا حد امکان کمک‌شان ‌کنم. بارها هم از من برای کارگردانی هنری دعوت شده و همکارانم معتقدند که این نگاه در من وجود دارد ولی اساسا دغدغه من اینها نیست و فقط بازیگری را ترجیح می‌دهم. اصولا از آن دسته بازیگران هستم که عقیده دارم، من بازیگرم، ترجیح می‌دهم در یک شاخه باشم و خوب آن را جلو ببرم و از این شاخه به آن شاخه نکنم ولی هستند عزیزان همکاری که تمایل به تجربه سایر رشته‌ها دارند و قابل احترام می‌باشند.

برای ایفای نقش بیشتر به آثار کمدی علاقه ‎دارید یا اولویت‌تان گونه دیگری است؟
همان‌طور که اشاره کردم آنچه در انتخاب نقش برای شخص من اولویت دارد، دوست داشتن آن نقش، ارتباط گرفتن با نقش و همذات‌پنداری با آن است. با توجه به این‌که من به مدت 8 سال تا سال 1402، بازرس انجمن بازیگران سینما و تلویزیون ایران بودم که البته بعد از آن خودم را درگیر این عنوان نکردم، از این رو با دغدغه بسیاری از بازیگران مطلع هستم. گاه شاید مردم جامعه بر من خرده گرفته‌اند که چرا فلان نقش را بازی کرده‌ام و من در جواب آنها می‌گویم که من هم مثل شما هزینه زندگی و درمان دارم و باید نیازهای فرزندم را تامین کنم.

اتفاقا به‌تازگی وقتی برای تسویه وام به بانک مراجعه کرده بودم، عده‌ای با تعجب می‌پرسیدند مگر شما هم نیاز به وام پیدا می‌کنید؟! باید در نظر داشت که تنها تعداد محدودی از بازیگران دستمزدها و رقم‌های آنچنانی دریافت می‌کنند که البته دلیل این اختلاف دستمزدها هم مشخص نیست. بقیه بازیگران با توجه به تجربه بازرسی من در انجمن بازیگران، اکثرا مشکلات مالی داشته، مستاجرند، از این جهت به‌دلیل مسائل مالی گاه مجبور به قبول نقشی می‌شوند که شاید خیلی مورد پسند ایشان نیست. آنچه که همواره برای من جای سؤال دارد، بیمه صنف بازیگران است و با این‌که این بیمه از نوع بیمه کارگری است؛ سابقه کار و سنوات، سختی کار و بازنشستگی به ما تعلق نمی‌گیرد و ما شامل بیمه بیکاری نمی‌شویم، حتی اگر مدت بیکاری ما از چند سال تجاوز کند. ضمن این‌که من بازیگر مستندات تصویری، قراردادی برای اثبات سوابق کاری خود دارم؛ چگونه است که از ۳۲ سال سابقه مستند، تنها ۱۲ سال آن در بیمه برای من لحاظ می‌شود. امیدوارم در این خصوص مسئولان مربوط نگاه مثبتی به اهالی هنر داشته باشند تا بازیگری مثل زهره حمیدی که مدت‌ها است با بیماری شدیدی دست و پنجه نرم می‌کند و بعد از این همه سال فعالیت، بیمه ندارد، بتواند برای دوران میانسالی، بیماری و از کار افتادگی خود، نقطه امیدی داشته باشد. برای مثال درهمین سریال نون‌خ در عرض یک هفته، پنج حادثه برای گروه فنی رخداد، حشره ناشناخته‌ای گریمور را نیش زد، هرچند که شکر خدا برای خود من اتفاقی نیفتاد، ولی از آنجا که اتفاق ناخواسته است، در نتیجه مباحث مطرح شده در‌خصوص بیمه و امثال آن شامل تمامی صنوف این حوزه مانند عوامل فنی، گروه صحنه و... می‌تواند نقش مهمی در عملکرد و تامین کلیه عوامل و صنوف هنری داشته باشد. ضمن این‌که در این خصوص خانه سینما با برچسب تلویزیونی‌زدن به اغلب بازیگران، از حمایت حداقلی بازیگران شانه خالی می‌کنند. در صورتی که بازیگری، منهای بازیگری تئاتر که به صورت زنده اجرا می‌شود، در تلویزیون، فیلم کوتاه و سینما برای نمایش حس به مخاطب، از فرمول یکسانی تبعیت می‌کند و احساس او در هر‌کدام از این مقولات کم و زیاد نخواهد بود. بازی در مقابل دوربین یک شکل است و نیاز به برچسب زدن و ارجاع به سازمان دیگر ندارد. امیدوارم از اندک بازیگرانی که بالای 20سال سابقه کار در تلویزیون دارند و در سال‌های بازیگری، سختی‌های بسیاری متحمل شده‌اند، بیشتر حمایت شود و با ارائه تبصره یا مصوبه‌ای به سازمان بیمه تامین اجتماعی، ضمن پرداخت حق بیمه از جانب هر بازیگر، سوابق کاری او را به وی بازگردانند. من از سال ۷۵ عضو خانه سینما هستم و شروع بازیگری‌ام از سینما بوده است؛ بعد از این همه سال، برای تمدید کارت عضویت، می‌خواهند پنج نقش یک سینمایی در سال را ارائه دهیم در صورتی‌که ما در سال، مگر چند کار سینمایی تولید می‌کنیم که نقش یک آن، خانم‌ها باشند و هر بازیگری برای تمدید کارت خود بخواهد رزومه بازی در نقش یک آن را به خانه سینما ارائه دهد.

درصورتی‌که من نشان «ب هنری» معادل فوق‌لیسانس از فرهنگ و ارشاد دارم و این‌که ارشاد من را برای اعطای نشان هنری قبول دارد ولی خانه سینما آن‌هم برای تمدید کارت نه! ضمن این‌که همه ما با یکدیگر در ارتباط بوده و همکار هستیم که در بینابین این همکاری‌ها عنوان می‌شود اساسنامه اشکال دارد و هنوز بعد از یک دهه این اشکالات در اساسنامه رفع نشده است. کاش نهادها و سازمان‌ها به‌جای برپایی مجلس ترحیم و مراسم یادبود بازیگران، در زمان حیات آنها، نقش حمایتی از بازیگران داشته باشند تا یک بازیگر باسابقه مجبور نباشد مثلا برای دریافت وام آن‌همه دوندگی کند.

با تمام این چالش‌ها همچنان دغدغه بازیگری دارید و به این شغل به‌صورت حرفه‌ای نگاه می‌کنید. چرا؟
عشق به مردم اصلی‌ترین محرک ما در عرصه بازیگری است و من از زمان قبول حضور در «نون‌خ» امیدوار بوده و هستم که بتوانیم حتی برای دقایقی شادی به خانه‌های مردم ببریم تا در این روزگار دقایقی بخندند و این حداقل کاری است که ما می‌توانیم با عشق و جان برای هموطنان خود انجام دهیم. خدا را شاکرم جزو معدود افرادی هستم که مردم به من اطمینان دارند. در فضای مجازی به من پیام می‌دهند، از مشکلات خود می‌گویند، کمک‌های‌شان را از طریق من در اختیار نیازمندان قرار می‌دهند و من نیز تا جایی که در توانم بوده و به یاری خدا از اعتبار و ارتباط خود در جایگاه هنر، به نفع مردمم استفاده کرده‌ام. تا جایی که برایم مقدور باشد سعی می‌کنم مشکلات آنها را پیگیری و کمک کنم. 

تا امروز چه نقش‌هایی را دوست داشتید بازی کنید اما به شما پیشنهاد نشده یا به‌هردلیل امکان حضور در آنها را نداشتید؟ 
بازیگری مانند دنیای واقعی، اقیانوس بیکرانی از نقش‌های متعدد است. یکی از نقش‌های مورد علاقه من، حضور زنان کشورم در جنگ هشت‌ساله در مقابل عراق است که یک‌بار پیش از این افتخار بازی در فیلم دختران جنگ به کارگردانی آقای عبداللهیان را داشتم و در آن، نقش یکی از زنان مدافع خرمشهر در زمان حمله رژیم بعثی را ایفا کردم. در این فیلم شاهد چهار دختر مبارز هستیم که سه نفر از آنان به شهادت می‌رسند. من هنوز برای بازی در آن نقش به خود می‌بالم. مقوله جنگ هشت‌ساله ما چیزی است که هیچ‌وقت نباید فراموش شود و هنوز می‌توان کلی در مورد آن نوشت و تکرار کرد تا آن رشادت‌ها هیچ‌گاه از ذهن مردم ما پاک نشود. دلم می‌خواهد بازهم فیلمسازان ما با نگاه متفاوت‌تری به آن بپردازند؛ چراکه وظیفه ما این است که آن هشت سال را زنده نگه داریم. در زمان جنگ، من خردسال بودم و بیشتر صدای آژیر‌ها را به یاد دارم. در آن دوران مادر من به‌عنوان پرستار سه شیفت سر کار حاضر بود و در آن میان وقتی به رزمندگان امدادرسانی می‌کرد ریه‌اش با گاز خردل درگیر شد و نای او تاول زد، طوری که به حد مرگ رسید.
مادر من اکنون ۸۰ ساله است اما تأثیرات جنگ، فشار کار سخت در آن دوران و افسردگی‌های ناشی از آن، سیر در خاطرات گذشته و تاثیری که آن زمان در اثر نبودن مادر بر سر فرزندان خردسالی که در خانه می‌ماندند، همگی فشارهای دوران جنگ است. وقتی که در مدرسه امتحان ریاضی داشتیم با صدای آژیر، برگه‌ها به هوا می‌رفت و ما با اضطراب و وحشت به سمت پناهگاه‌ها می‌گریختیم و همه اینها فشار‌های روحی آن دوران است که هنوز با ما مانده است.

اگر پیشنهاد فیلم یا سریال دفاع مقدسی داشتید، تمایل دارید با کدام کارگردان کار کنید؟
امروزه شرایط متفاوت شده است. گاه کارگردان‌ها و عوامل جوان آن‌قدر در تکنیک کارگردانی یا سایر رشته‌ها مثل فیلمبرداری، صدا و مانند آن تبحر دارند که به‌واقع گوی سبقت را ربوده‌اند. با توجه به سابقه همکاری که با نوید محمودی داشته‌ام، چون این کارگردان نگاه انسانی در کار دارد، احترام خاصی برای او قائل هستم و به عقیده من برکت کار نوید محمودی بیشتر به‌دلیل رفتار درستی است که در جایگاه خود دارد. در سریال فه‌فه، من، حسین رفیعی و سوسن پرور با نوید محمودی در مقام تهیه‌کننده همکاری داشتیم و به‌رغم این‌که آن زمان قرار بود دستمزدها را صداوسیما پرداخت کند اما او برای این‌که مدیون بچه‌های گروه نشود، با پول فروش منزل خود دستمزد عوامل گروه را پرداخت کرد. هرچند که قبل از آن دو قسط را پرداخت کرده بود و ما معترض شدیم که چرا چنین کاری کرده است. اگر چنین افرادی کارشان دیده می‌شود، حق‌شان است چرا که هاله انرژی درستی دارند. متاسفانه اعتراض به دیرکرد حقوق‌ها موجب می‌شود به کارهای دیگر دعوت نشویم در صورتی‌که وقتی تهیه‌کننده و کارگردانی توقع دارد بازیگرش به‌موقع سرکار حضور یابد و تمام احساسش را در خلق نقش به‌کار گیرد، می‌بایست خود نیز به تعهد و قرارداد‌ش پایبند باشد و در زمان معینی با بازیگر و عوامل خود تسویه کند. در کل باید همه عوامل گروه به نوعی پشت هم باشند تا هریک از افراد گروه از‌جمله بازیگر یک مجموعه که تامین یک خانواده برعهده اوست و مستاجر است به مشکل بر‌نخورد.

همه نقش‌هایم را دوست دارم

سماواتی به جام‌جم می‌گوید: در سال‌های اخیر با سریال‌های خوبی چون خوشنام، شهرک رنگین‌کمان که در ژانر کودک بود، چسب زخم با کاراکتری به نام هما که جزو کاراکترهای مورد علاقه من بود، بوم و بانو بوم با کاراکتر دلربا و چند کار دیگر برای تلویزیون کار کرده‌ام که تقریبا همه آنها را دوست داشته و نمی‌توانم بین آنها تفاوتی قائل شوم؛ چرا که وقتی من با نقش خود ارتباط برقرار می‌کنم دیگر برایم فرقی نمی‌کند که در چه نقشی و برای چه ژانری قرار است ایفای نقش کنم. اخیرا در یک کار سینمایی به نام تصویر آخر بازی کرده‌ام که فعلا در مرحله موسیقی توسط محمد فرشته‌نژاد است. تدوین آن پایان یافته و به‌نظر من در اکران بتواند موفقیت خوبی در میان مخاطب کسب کند زیرا نقشی که من در این اثر برعهده داشتم همچنان در ذهن من مانده و مرا درگیر خود کرده است؛ از این‌رو انتظار می‌رود که بازتاب مثبتی برای مخاطب داشته باشد. مادری که فرزند معلول و توانخواه خود را با نگرانی‌ها و دغدغه‌های ذهنی قابل تامل، بزرگ می‌کند و همواره نگران آینده او، بعد از خودش است. چنین مسأله‌ای از‌جمله مواردی است که جامعه کنونی ما با آن مواجه است؛ بازخوردی که ما باید در رفتار با این عزیزان در سطح جامعه داشته باشیم، نیازمند فرهنگ‌سازی است تا رفتار درستی را در مواجهه با این قشر داشته باشیم.

دیگر خبرها

  • علی‌اکبر طوفان‌پناه به کما رفت
  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت + عکس
  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت
  • کدام فیلم‌های سینما به جامعه کارگری ادای دین کردند؟
  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت/ عکس
  • کاپیتان یونایتد: باید بخواهند تا اینجا بمانم!
  • سینما بدون چهره کارگر ایرانی
  • گفتگو با مجری و بازیگر برنامه های نمایشی برای کودکان
  • (ویدئو) بهرام بیضایی به بهاره رهنما: بازیگری نکن!
  • زنده‌ نگهداشتن خاطرات دفاع مقدس یک ضرورت است